عزیزان، وقتی شما به کریسمس میاندیشید، چه افکاری در مغزِ شما نقش میبندند؟
آیا کریسمس ناخود آگاهانه شما را به یاد خرید هدایا، جشن و پایکوبیها، دید و بازدید دوستان، غذاها و شیرینیهای خوشمزه میاندازد؟
و یا این که، “اهمیّتِ تولد شخصِ عیسی مسیح” در ایامِ کریسمس افکار شما را تشکیل میدهند؟
اگر ما در ایامِ کریسمس، فقط به فکر خرید هدایا، جشن و پایکوبیها، دید و بازدید دوستان، خوردنِ غذاها و شیرینیهای خوشمزه و لذت بردن از دکوراسیونها باشیم، در آنصورت، متاسفانه ما بزرگترین و پر اهمیت ترین دروسی را که تولد عیسی مسیح به ما میآموزد را، نخواهیم آموخت.
در این تعلیم کوتاه، به شناختِ پنج قاعده که با دیدی وسیعتر؛ از “اهمیتِ تولد عیسی مسیح” میآموزیم، میپردازم.
قاعده اولی که از اهمیتِ تولدِ عیسی مسیح میآموزیم این است که:
۱ – رخدادی که به ظاهر، امری معمولی و کم اهمیّت جلوه مینمود، پیامد و نتیجهای جاودانه داشت!
بدنیا آمدن عیسی مسیح به شکل طفلی، در خودش به تنهأیی آنقدرها هم استثنأیی و خاص نبود.
در زمانی که عیسی مسیح چون طفلی متولد شد، اطفالِ بسیار دیگری نیز در سرزمین اسرائیل متولد شده بودند.
حتی بدنیا آمدن عیسی مسیح به شکل طفل در اصطبلی، امری استثنأیی و غیر عادی نبود.
همیشه اطفالی بودند که در موقعیتهای مختلف و غیر عادی، در مکانهای عجیبی مثلِ اصطبل بدنیا آمده بودند.
یوسف و مریم، پدر و مادر عیسی مسیح هم انسانهایی استثنأیی نبودند.
آنها دو انسانِ کاملاً معمولی بودند که در آن زمان میزیستند.
در زمانی که عیسی مسیح بدنیا آمد – “اوگستوس امپرطور روم” قدرتمندترین و شناخته شدهترین شخص بر روی این کرهٔ خاکی بود، و نه یک زوج نا شناسِ یهودی به نام یوسف و مریم که فرزندشان در آخور اصطبلی در شهر کوچکِ بیت لحم بدنیا آمده بود.
با این وجود، در آن آخور، در شهر بیت لحم؛ مهمترین واقعهٔ تاریخِ بشریت بوقوع پیوست.
این طفل بسیار کوچکِ بدنیا آمده در بیت لحم، “خدا بود در بدنِ انسانی!”
کسی که چند سال بعد، برای آمرزش گناهان بشر، جان خود را بر روی صلیب هدیه میداد، سپس از مردگان قیام میفرمود، به بهشت صعود نموده و در دستِ راستِ خدای پدر مینشست.
با این حال، بیشتر مردم از اعجابِ پیامدِ ابدی این طفل بی اطلاع بودند.
عزیزان، ما نباید موقعیتهای زندگیمان را از ظاهرشان قضاوت کنیم.
بعضی اوقات، وقایعی که در زندگی ما ظاهراً کم اهمیّت جلوه میکنند، در چشم خداوند بسیار مهم و با اهمیّت هستند.
خداوند توسط تمام شرایط و موقعیتها در زندگی ما عمل میکند تا ارادهٔ مقدسِ خودش را به انجام رساند.
بنابر این، تمام واقعهها در زندگی ما با اهمیّت هستند، چه ما آنها را تشخیص بدهیم و چه تشخیص ندهیم.
قاعده دومی که با دیدی وسیعتر از اهمیتِ تولدِ عیسی مسیح میآموزیم این است که:
۲ – بعضی اوقات، خداوند از انسانهای خدا نشناس و خبیث برای به انجام رسانیدنِ اهداف الهی خود استفاده میکند!
این دقیقا همان کاری بود که خداوند در اولین کریسمس انجام داد.
امپرطور روم، این قدرت را داشت تا قوانینی وضع نماید که تمامی روم و مناطقِ تحتِ سلطهٔ آن را تحت تاثیر قرار دهد.
زمانی که وی دستور داد تا مردم را در تمام سرزمینهای تحتِ سلطهٔ امپراطوری روم سرشماری کنند، تمامی شهروندان آن مناطق را مجبور نمود تا به شهر خود رفته و در آنجا ثبت نام کنند.
یوسف مجبور شد تا با مریم، از ناصره در استانِ جلیل، به زادگاه داود پادشاه یعنی بیت لحم در استانِ یهودیه برود، زیرا او از نسلِ داود پادشاه بود.
هفتصد سال قبل از بوقوع پیوستنِ این واقعه – میکای نبی آن را پیشگویی کرده بود.
۲ ای بیت لحم افراته، گرچه تو از کوچکترین شهرهای یهودا هستی، ولی از تو پیشوایی ظهور میکند که نسل او از قدیم وجود داشته است. او بر قوم اسرائیل حکمرانی خواهد کرد. آمین !میکا ۵: ۲
خداوند، یک امپراطورِ ٔبت پرست و خدا نشناس را برای انجام ارادهٔ خود به کار برد.
خواستِ امپراطورِ روم این بود که مالیات بیشتری بر گردن مردم تحتِ سلطهٔ حکومت خود قراد دهد.
ولی خواستِ خداوند این بود که مریم و یوسف را به بیت لحم منتقل سازد، تا مسیحا – همانگونه که در کلامِ خدا راجع به تولدش پیشگویی شده بود در آنجا بدنیا آید.
قاعده سومی که با دیدی وسیعتر از اهمیتِ تولدِ عیسی مسیح میآموزیم این است که:
۳ – خداوند، بیشتر وقت ها، عظیمترین کارهای خود را توسطِ انسانهای بسیار معمولی انجام میدهد!
کسانی که مریم را میشناختند، به احتمال زیاد هرگز حدس نمی زدند که روزی وی “مسیحا” یا همان “نجات دهندهی بشریت” را به دنیا آورد.
مریم و یوسف، دو انسانِ کاملاً معمولی جامعههای خود بودند.
هیچ کس حدس نمی زد که خداوند از آنها بدان طریقِ شگرف و عظیم استفاده نماید.
اما خدا، در حکمتِ الهی خود آنها را برگزید، تا توسطِ آنها عمل نموده و فرزند خود را به این جهان بفرستد.
عزیزان، خداوند نقشههای خود را؛ به روش خود – و در زمانِ خود و توسطِ هر کسی که بر گزیند به کمال میرساند.
اغلب نقشههای خداوند با درک و استنباطِ ما مطابقت ندارند که چگونه وی برای اجرای نقشههای الهیش، اشخاصی را ٔبر میگزیند و چگونه عمل میکند.
قاعده چهارمی که با دیدی وسیعتر از اهمیتِ تولدِ عیسی مسیح میآموزیم این است که:
۴ – اصل و نژاد و موقعیتِ اجتماعی احاطه کنندهٔ شخص، تعیین کنندهٔ ارزشِ واقعی وی نیست!
اگر چه عیسی مسیح فرزند خدا بود، اما او در محیطی کاملاً بی آلایش و فقیرانهای بدنیا آمد.
او در اصطبلی بدنیا آمد که بوی مشمئز کننده در آن به مشام میرسید و صدای حیوانات به گوش.
تخت او آخوری بود و لباس او پارچههای کهنهی قنداقش.
کسی که وارد آن اصطبل میشد، با دیدن محیط ظاهری محلِ تولد مسیح، هرگز قادر به تشخیصِ اهمیّتِ شخصیّتِ وی نمی شد.
عزیزان، ما با نگاه به ظواهر و محیطِ احاطه کنندهٔ هر کسی – هرگز قادر به تشخیص و تعیینِ ارزشِ واقعی او در چشمِ خداوند نخواهیم بود!
همچنین، چنانچه ما زندگی خود را کاملاً به خداوند تسلیم نموده، در گناه زندگی نمی کنیم، و فروتنانه مایل به اطاعت از اوامر او میباشیم، در آنصورت نباید اعمالِ شگرفی را که خداوند میخواهد در زندگی ما انجام دهد دستِ کم گرفته و یا کم ارزش قلمداد نمأییم.
آنچه که واقعاً حائز اهمیّت میباشد، مقام و مرتبهٔ اجتماعی ما در جامعه نیست، بلکه، کیفیتِ رابطهٔ شخصی مان با عیسی مسیح.
ایمانداران بسیاری در بهشت، توسطِ خداوند مفتخر و سربلند خواهند شد، اگر چه بر روی این زمین نا شناس مانده و از خدماتشان در راه خدا هیچ نامی برده نشده باشد.
قاعده پنجمی که با دیدی وسیعتر از اهمیتِ تولدِ عیسی مسیح میآموزیم این است که:
۵ – خداوند الهاماتِ الهی خود را، اغلب بر اشخاصی که موقعیتهای اجتماعی بالأیی ندارند مکشوف میفرماید!
عزیزان، بدنیا آمدنِ عیسی مسیح، یک واقعهٔ خصوصی برای مریم و یوسف والدین وی بود.
اما خداوند، بنا بر مشیتِ الهی خود، تصمیم گرفت تا تولدِ عیسی مسیح را بر عدّهای چوپان که از نظر اجتماعی مقام بالأیی نداشتند اعلان نماید.
انجیل لوقا ۲: ۸ – ۲۰
۸ در همان اطراف در میان مزارع، چوپانانی بودند که در وقت شب از گلۀ خود پاسداری میکردند. ۹ فرشتۀ خداوند در برابر ایشان ایستاد و شکوه و جلال خداوند در اطرافشان درخشید و ایشان سخت وحشت کردند. ۱۰ اما فرشته گفت: «نترسید، من برای شما مژدهای دارم: شادی بزرگی شامل حال تمامی این قوم خواهد شد. ۱۱ امروز در شهر داود نجات دهندهای برای شما به دنیا آمده است که مسیح و خداوند است. ۱۲ نشانی آن برای شما این است که نوزاد را در قنداقه پیچیده و در آخور خوابیده خواهید یافت.» ۱۳ ناگهان با آن فرشته فوج بزرگی از سپاه آسمانی ظاهر شد که خدا را با حمد و ثنا میسراییدند و میگفتند: ۱۴ «خدا را در برترین آسمانها جلال و بر زمین در بین مردمی که مورد پسند او میباشند صلح و سلامتی باد.» ۱۵ بعد از آنکه فرشتگان آنان را ترک کردند و به آسمان رفتند، چوپانان به یکدیگر گفتند: «بیایید، به بیتلحم برویم و واقعهای را که خداوند ما را از آن آگاه ساخته است ببینیم.» ۱۶ پس با شتاب رفتند و مریم و یوسف و آن کودک را که در آخور خوابیده بود پیدا کردند. ۱۷ وقتی کودک را دیدند آنچه را که دربارۀ او به آنان گفته شده بود نقل کردند. ۱۸ همۀ شنوندگان از آنچه چوپانان میگفتند تعجب میکردند. ۱۹ اما مریم تمام این چیزها را به خاطر میسپرد و دربارۀ آنها عمیقاً میاندیشید. ۲۰ چوپانان برگشتند و به خاطر آنچه شنیده و دیده بودند خدا را حمد و سپاس میگفتند، زیرا آنچه به ایشان گفته شده بود اتفاق افتاده بود. آمین!
بعد از شنیدنِ این خبرِ شگرف، و مشاهدهٔ فرشتگانِ بیشماری که خداوند را ستایش میکردند، چوپانان بلادرنگ برای یافتن و ملاقاتِ این طفلِ تازه بدنیا مده – یعنی همان مسیحا که به شکلِ انسان به این جهان آمده بود رهسپار شدند.
این طفلِ بدنیا آمده، همان مسیحأیی بود که خداوند قول آمدنِ او را داده بود و مردم منتظر و مشتاق آمدن وی و دیدنش بودند.
اما خداوند انتخاب نمود تا خبر تولدِ مسیحا را فقط به تعدادی چوپان که از نظر اجتماعی مقام و رتبه بالأیی نداشتند اعلان کند.
در اینجا این سوال بوجود میآید که؛ چرا خداوند، این شگرف آورترین و مهیج ترین خبر در طول حیاتِ بشریت را اول به گروه کم اهمیت اجتماعی اعلان فرمود؟
شاید به این دلیل که آنها جوان بودند و مایل به شنیدن و باور کردنِ گفتهٔ خداوند بدانها.
شاید به این دلیل که آنها شجاع و در عینِ حال فروتن بودند، تا به جستجوی مسیحا که فرشتگان خبرِ تولدِ او را به آنها داده بود بروند.
عزیزان، مردمی که بعد از آن چوپانان، خبرِ تولدِ مسیحا را شنیدند، در صددِ جستجو و یافتنِ وی بر نیامدند.
دوستِ گرامی من، شما چی؟
آیا شما همانندِ آن چوپانانِ فروتن، شجاع و مشتاقِ اعلانِ خبرِ تولدِ مسیحا به دیگران هستید؟
ایام کریسمس فرصتِ خوبی به ما میدهند تا نجات دهندهٔ خود، عیسی مسیح را به دیگران معرفی کنیم.
در این ایام کریسمس، شاید بهتر از هر زمانِ دیگر میتوانیم به دیگران بگوییم که عیسی مسیح کیست، او برای ما چه کرده و حال – در حال انجامِ چه کاری برای ما میباشد.
درختهای سبز در کریسمس، صلیبی را به یاد ما میآورد که عیسی مسیح جانِ خود را بر روی آن داوطلبانه داد، تا ما آمرزیده شویم.
چراغهای درخشانِ روی درختها و دیگر نقاط شهر، اشاره به نورِ جهان، عیسی مسیح دارند که به این دنیای تاریک آمد و آن را روش ساخت.
هدیههای ایامِ کریسمس، یاد آورِ هدیهٔ بی نظیرِ خداوند به بشر گناهکارِ جدا شده از او هستند.
هدیهٔ خداوند به بشریت، یگانه پسرش عیسی مسیح بود.
۱۶ زیرا خدا جهانیان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان بیاورد هلاک نگردد بلکه صاحب حیات جاودان شود. آمین !انجیل یوحنا ۳: ۱۶
عزیزان، کریسمس بسیار پر معنی تر و ارزشمند تر از آن است که بیشترِ مردم تصور میکند.
با شناختِ کامل و صحیح از شخصیّتِ عیسی مسیح و دلیل آمدنِ او به این جهان در بدنی انسانی، ما نیز خواهیم آموخت تا همچون آن چوپانانی که خبر تولدِ مسیح را برای اولین بار شنیدند عمل نمأییم.
عملکرد آن چوپانان، نمونهای صحیح برای ما ایماندارانِ عیسی مسیح به یادگار گذارده است.
وقتی آن چوپانان، عیسی نوزاد را در آخور اصطبلی مشاهده نمودند، زندگی آنها برای همیشه به کلی دگرگون شد.
آنها فهمیدند که باید مژدهٔ آمدنِ مسیحا را به همگان برسانند.
من و شما هم امروز باید همچون آنها عمل نمأییم.
ما باید عیسی مسیح را به جهانی که او را نمی شناسد به طور صحیح معرفی کنیم.
واکنشِ شما:
دوست من، در این ایامِ کریسمس، عیسی مسیح چه نقش و سهمی را در افکارِ روزانهٔ شما دارد؟
اگر او در صدرِ افکار شما نیست، به نظرتان باید چکار کنید تا او جایگاه اصلی خود را در افکارتان باز یابد؟
در این ایامِ کریسمس، خداوند داره به شما چه میگوید؟
آیا تاکنون شاهدِ عملکردِ شگرف خداوند توسطِ شخصی که اصلا فکرش را هم نمی کردید بوده اید؟
آیا میدانید که خداوند بسیار مایل است تا توسطِ شما نیز اعمالِ شگرف و خواستِ الهی خودش را به انجام رساند؟
خداوند مشتاق است تا توسطِ زندگی و بشارتِ شما به دیگران، نام خود را جلال و به شما برکتهای عظیم بدهد.
کریسمس به ما فرصتهای خوبی میدهد تا به دیگران راجع به شخصیّتِ راستینِ عیسی مسیح و عملکرد او در زندگیمان صحبت کنیم.
این فرصتِ استثنأیی را به هدر ندهید!
عزیزان، سرمقصدِ نهأیی هر انسانی، بدونِ شناخت و ایمان به عیسی مسیح – تا ابدیت در جهنم میباشد و یا، زندگی در بهشت تا ابدیت با شناخت و ایمان قلبی به او!
این افتخار ما ایمانداران به اوست که وی را به همگان بشناسانیم.
جلال بر نام عیسی مسیح و آرامشِ الهی او همواره با شما.
کوروش باقری