آیاتِ کلیدی: پیدایش ۳۷: ۱ – ۱۳
عزیزان، هر انسانی بر روی این کرهٔ خاکی زمین، حتماً در طول عمر خود، در زمان هایی؛ با روزهای تاریکی روبرو خواهد شد!
هیچ انسانی بر روی این کرهٔ خاکی زمین، از روبرویی با روزهای تاریکِ زندگی، که پر از درد، رنج، پریشانی و مصیبت هستند، کاملاً مصون نخواهد بود!
همهٔ ما- در زمانی در طول عمر خود، حتماً بدرفتاری دیگران نسبتِ به خود، یا، طرد شدگی از طرفِ دیگران، یا، وسوسههای گوناگون را تجربه نموده ایم.
اما زندگی گاهی از تجربهٔ اینگونه رنجها بسیار بدتر و تاریک تر میشود.
بله، گاهی روزهای زندگی ما آنقدر تاریک میشوند که ما را کاملاً کلافه و حیران و درمانده میسازند.
در چنین روزهایی، حتی یک ایماندار به عیسی مسیح نیز ممکنه تصور کنه که، او داره بی جهت رنج میبرّه و در حیرت بماند که، چرا خداوند جوابِ دعاهای او را نمی دهد.
گاهی روزهای زندگی آنقدر تاریک میشوند که شاید ما به قولهای خداوند نیز شّک کنیم.
عزیزان، خداوند در کلامش هرگز به ما قولِ یک زندگی سراسر عاری از هر گونه رنج، مشقت و مصیبت را نداده است.
اما خداوند به ما قول داده تا رنج، مشقّت و مصیبتهای ما را محدود کند.
لطفاً دقت بفرمأیید:
روزهای تاریکِ زندگی ما، تا زمانی ادامه مییابند که خداوند – مقصودِ خاصِ الهی خودش را در طول آن زمان، “در” و “توسطِ ” ما به کما برساند!
من این مهم را در طولِ این مطالعه بیشتر توضیح خواهم داد.
خداوند، در حکمت و مشیتِ مقدّس و الهی خود، که فوقِ تصوّر ما انسانهای محدود میباشد، از اجازهٔ ورودِ هر آزمایش، رنج، مشقت و مصیبتی در زندگی ما استفاده میکند، تا ما را برای خدمتِ بهتر و مفیدتر به خود، مجهز نماید!
خداوند همچنین، از اجازهٔ ورودِ هر آزمایش، رنج، مشقت و مصیبتی در زندگی ما استفاده میکند، تا با روبرو شدنِ ما با آنها، سیرتِ ما را بتدریج، شبیه عیسی مسیح گرداند.
***************************************************************************
نمونهای از کتابِ مقدس:
عزیزان، برای درکِ بهتری از دلیلِ اجازهٔ ورود روزهای تاریک به زندگی ما توسطِ خداوند؛ نمونهٔ زندگی یوسف، پسر یعقوب و نوه حضرتِ ابراهیم را مرور میکنیم.
با مطالعهٔ فصلِ ۳۷ در کتابِ پیدایش در کلامِ خدا، در مییابیم که یوسف، رنجها، مشقات و مصیبتهای بسیار جانکاه، ناعادلانه و دشواری را در زندگی خود تجربه نمود.
یوسف، چون فرزندِ مورد علاقهٔ پدرش یعقوب بود، ده برادر بزرگش به وی حسادت مینمودند و از او متنفر بودند.
اگر چه برادرانِ حسودِ یوسف میخواستند در فرصتی مناسب وی را به قتل برسانند، ولی آنها بالاخره یوسف را به عنوانِ برده فروختند.
به عنوانِ یک برده اسیر، یوسف به کشور مصر برده شد و در آنجا، به خدمتکاری در خانهٔ فوتیفار – که یکی از صاحب منصبانِ فرعون و امیرِ قراولانِ دربار بود مشغول گردید.
همسر فوتیفار سعی بسیار نمود تا یوسف را گمراه کند.
وقتی همسر فوتیفار موفق نشد که یوسف را گمراه نماید، به او تهمتِ ناروا زد.
همسرِ فوتیفار به دروغ گفت که، یوسف میخواسته به وی تجاوز کند، در حالی که حقیقتِ امر خلاف این بود.
به خاطرِ تهمتِ بسیار جدی وارده به یوسف، او را به زندان افکندند.
در طولِ مدتی که یوسف در زندان بسر میبرد، او به خواست و کمکِ خداوند، موفق شد تا خواب هایی را تعبیر نماید.
در تعبیر یکی از خوابها، یوسف خوابِ ساقی فرعونِ مصر را تعبیر نمود.
یوسف به وی گفت که خواب او بدین معناست که، وی به زودی از زندان آزاد خواهد، و به شغل قبلاش گماشته خواهد گردید.
تعبیر خوابِ ساقی فرعون توسطِ یوسف به حقیقت پیوست.
ساقی فرعون مصر، پس از مدتی از زندان آزاد شد و به شغل قلبیاش بازگشت و مشغول به خدمت گردید.
متأسفانه، ساقیِ فرعون یوسف را فراموش نمود، و برای آزادی او از زندان اقدامی ننمود.
مدتها بعد، وقتی فرعونِ مصر خوابی دید و دنبالِ تعبیر کنندهٔ خوابش میگشت، در آن زمان بود که ساقی فرعون یوسف و عطیهٔ شگرفِ تعبیر خوابِ او در زندان را به یاد آورد.
حال سوال اینجاست که؛ “خداوند چگونه از تمامی این رنجها – مشقات و مصیبت هایی که اجازه داد یوسف تجربه نماید، نهایتاً برای خیریت وی – نجات خانوادهاش و انسانهای بسیاری دیگر استفاده نمود؟“
در جوابِ این سوال باید عرض کنم که، یوسف یک جوانِ عبرانی بود که، از کشورِ مصر، زبان آنها و آداب و رسومشان، هیچ آگاهی نداشت.
توسطِ اجازهٔ ورودِ رنجها، مشقات و مصیبتها به زندگی یوسف بود که خداوند، او را برای مقامِ نخست وزیری مملکتِ مصر آماده مینمود.
در طولِ مدتی که یوسف نا عادلانه در زندانِ مصر بسر برد، او زبان و آداب و رسومِ آنها را آموخت.
یوسف همچنین آموخت که ایمان و اعتماد کاملِ خود را بر روی یگانه خدای خالقِ قادرِ مطلق، ثابت نگاه دارد.
چرا که مصریان خدایانِ بسیاری داشتند، ولی یوسف به یگانه خدای واقعی ایمان داشت.
یوسف در طول تجربهٔ رنجهای زندگیش، آموخت که چگونه از مسئولینِ امور، و کسانی که وی زیر دستِ آنها خدمت مینمود اطاعت نماید و مطیع آنها باشد، حتی اگر در حقش نا عدالتی روا میداشتند.
در حالی که یوسف بتدریج برای مقامِ رهبری مصر آماده میشد، در طی خدمتِ خود به فوتیفار، و همچنین، خدمت به رئیسِ زندانی که در آن بسر میبرد درسی حیاتی آموخت.
یوسف آموخت که خداوند یگانهٔ قادرِ مطلقی که به او ایمان داشت، تمامی شرایطِ این جهان و هر چه که در آن است را در کنترل و اقتدارِ کاملِ الهی خود دارد.
یوسف آموخت که خداوند از همه کس، وهمه چیز در همه حال با خبر است!
نهایتاً تجربهٔ یوسف از تمامی رنجها، مشقات و مصیبت هایی که در طولِ دورانِ جوانی خود چشید، او را با مهارت هایی آشنا نمود که منجر به نجات جانِ خانوادهاش و انسانهای بسیاری دیگر از مرگ حتمی گردید.
***************************************************************************
در این قسمت از مطالعه، به این سوال پاسخ میدهم که؛ “هدفِ خداوند از اجازهٔ ورودِ روزهای تاریک به زندگی ما چیست؟“
اولین و اساسیترین هدفِ خداوند از اجازهٔ ورودِ روزهای تاریک (روزهای پر از رنج – مشقت و مصیبت) به زندگی ما، این است تا، سیرتِ ما را – با سیرتِ عیسی مسیح مشابه سازد.
رومیان ۸: ۲۹ ۲۹ زیرا خدا آنانی را که از ابتدا میشناخت از پیش برگزید تا به شکل پسر او در آیند و تا پسر، نخستین برادر در میان ایمانداران بسیار باشد.
مشابه ساختنِ سیرتِ ما به سیرتِ عیسی مسیح بدین معناست که:
۱ – افکار ما مانند افکار عیسی مسیح بشوند!
۲ – ما همهٔ انسانها را مانندِ عیسی مسیح از صمیمِ قلب – کاملاً ببخشیم!
۳ – ما همهٔ انسانها را مانندِ او دوست داشته باشیم و محبت کنیم!
توسطِ روزهای تاریک زندگی، خداوند به ما میآموزد، تا فقط به حضورِ پر محبت و پر قدرتِ وی در کنارمان ایمان و اتکا داشته باشیم و نه توان جسمی و درکِ محدودِ انسانی خودمان.
عزیزان، لطفاً به این نکته توجه خاصی مبذول بفرمأیید.
محبتِ خداوند برای ما، موجبِ از میان بردنِ تمامی رنجها، مشقات و مصیبتهای ما نمی شود.
بلکه محبتِ خداوند برای ما، این تضمین را دارد که، او تمامی رنجها، مشقات و مصیبتهای ما را، نهایتاً برای خیریت و خوبی ما، و همچنین جلالِ نام خود به کار میبرد!
رومیان ۸: ۲۸ ۲۸ ما میدانیم همه چیز برای خیریت آنانی که خدا را دوست دارند و بحسب ارادۀ او خوانده شدهاند با هم در کارند،
توسطِ روزهای تاریکِ زندگی ما، خداوند به ما میآموزد تا توجه خودمان را، کاملاً بر وی متمرکز نگاه داریم!
توسطِ روزهای تاریکِ زندگی، ما یاد میگیریم که چون خداوندِ ما خدایی است نیکو، با وفا و مهربان، وی حتماً عاقبت روزهای تاریکِ زندگی ما را به نیکویی برایمان به پایان میرساند.
یک عکس العملِ عاقلانه و خدا پسندانه به هنگام ورودِ روزهای تاریک به زندگیمان این است که بگوییم؛ “خداوند – پدر آسمانی مهربانم، من نمی دانم چرا در چنین شرایطِ پر مشقتی قرار گرفته ام، اما من زندگی خودم را به تو تسلیم میکنم و حاضرم تا با تمامِ وجودم، از خواستهٔ تو از من اطاعت کنم!”
دوستِ عزیزِ من، خودخواهی و لجاجت در نا فرمانی از خداوند، فقط موجبِ ادامهٔ طولِ زمانِ روزهای تاریک ما میگردد!
در میانِ روزهای تاریکِ زندگی شاید به اشتباه اینطور تصور کنیم که، آن روزها هرگز به پایان نخواهند رسید.
اما نباید فراموش کنیم که خداوندِ ما، خداوند محبت است!
او یگانه دانای مطلق و قادرِ مطلقی است که، ما را در اوجِ گناهکار بودن، به بهای پرداختِ جانِ خود باز خرید نمود.
اگر ما در ایمان و اعتمادِ به او باقی بمانیم، او حتماً خواستهٔ الهی و مقدسش را در زندگی ما به کمال خواهد رسانید.
خواستهای که برکت، نیکویی، خوشی، آرامش و نهایتاً نجات ابدی ما در آن است.
خواستهای که موجبِ جلالِ نام و گسترشِ پادشاهی او در میان تمامی انسانهای روی این کرهٔ خاکی میگردد.
***************************************************************************
در این قسمت از مطالعه به این سوال پاسخ میدهم که؛ “طولِ مدتِ روزهای تاریکِ زندگی ما، به چه عاملی بستگی دارد؟“
عزیزان، روزهای تاریک، یا همان رنجها، مشقات و مصیبتها، با اجازهٔ خداوند به زندگی ما وارد میشوند، و تا زمانی ادامه مییابند که هدف و خواستهٔ الهی وی به کمال رسیده باشد!
در کلامِ خدا، ۱قرنتیان ۱۰: ۱۳ میخوانیم: ۱۳ وسوسههایی که شما با آن روبرو میشوید، وسوسههایی است که برای تمام مردم پیش میآید، اما خدا به وعدههای خود وفا میکند و نمیگذارد شما بیش از حد توانایی خود وسوسه شوید. همراه با هر وسوسهای خداوند راهی هم برای فرار از آن فراهم میکند تا بتوانید در مقابل آن پایداری کنید.
عزیزان، وسوسهای که در این آیه از آن نام برده شده، میتواند آزمایشاتِ الهی، یا همان روزهای تاریکِ زندگی ما نیز معنا بدهد.
خداوند که خود خالق پر حکمتِ ماست، و از همه چیزِ ما با اطلاع، به خوبی میداند که میزانِ تحملِ ما، در مقابلِ آزمایشاتِ روزهای تاریکِ زندگیمان چقدر است.
به ماجرای زندگی یوسف برگردیم.
خداوند، پدرِ آسمانی ما در تمامی لحظاتِ روزهای تاریکِ یوسف، همواره با او بود!
خداوند حتی برای لحظه ای، یوسف را فراموش و ترک ننموده بود!
خداوند در تمامی لحظاتِ سالهای پر رنج و مشقتی که یوسف در تنهأیی بدور از خانوادهاش در اسارت بسر میبرد، با او بود!
خداوند از بی عدالتی هایی که در حق یوسف روا گردیده بود، به خوبی اطلاع داشت!
خداوند میدانست که یوسف بی گناه بود ولی او را به ناحق محکوم و به زندان افکنده بودند!
در تمامی طولِ این مدت، و در تمامی شرایطی که یوسف بود، خداوند قلبِ یوسف را میدید و میشناخت.
او ایمانِ وفادارانهٔ یوسف به خود را، در قلب او میدید.
دوستِ گرامی من، اگر شما یک ایماندارِ به عیسی مسیح هستید، خداوند همواره با شما نیز هست.
او که پدرِ آسمانی شماست، قلب شما را نیز میبیند و از تمامی شرایطِ زندگیتان کاملاً آگاه است.
او میزانِ تحملِ شما را برای برخورد با روزهای تاریکِ ، نیز به خوبی میداند.
خداوند همانگونه که برای روزهای تاریکِ زندگی یوسف محدودیت قائل شد، برای روزهای زندگی شما نیز محدودیت قائل خواه گردید.
به یاد داشته باش که روزهای تاریکِ زندگی شما، هر چقدر هم دشوار و طاقت فرسا، خداوند با شماست و دارد خواست و هدفِ الهیش را به پیش میبرد.
برای آنکه ما بتوانیم در مقابلِ روزهای تاریکِ زندگیمان توانأیی صبر و تحمل داشته باشیم، باید اول؛ به خداوند پدر آسمانیمان اعتمادِ کامل داشته باشیم!
بدونِ اعتماد به محبت و وفاداری خداوند و حضور دأیمی او با خود، ما هرگز قادر به تحملِ روزهای تاریکِ زندگیمان نخواهیم بود.
دوم، ما باید کلام خدا را به طور منضبط و عمیق روزانه مطالعه کنیم.
با مطالعهٔ کلامِ خدا، ما با خواست الهی او و نحوه عملکردش در زندگی خود، دیگران و این جهان آشنا میشویم.
هر چه ما از کلامِ خدا بیشتر آگاهی یابیم، افکارمان با فکار او مطابقت پیدا میکنند.
و هر چه افکارِ ما با افکار او بیشتر شبیه شوند، سیرتِ ما نیز با سیرتِ عیسی مسیح بیشتر شبیه میگردند.
به همین خاطر، ما باید حتماً قسمتی از هر روزِ خود را، به مطالعهٔ کلامِ خدا و تعمقِ در آن اختصاص بدهیم.
هر چه ما با آموزههای کلامِ خدا، بیشتر آشنا بشویم، برای روبرویی و غلبه بر روزهای تاریکِ زندگیمان مجهزتر میگردیم.
***************************************************************************
خلاصه:
دوست عزیزِ من، آیا شما در حالِ حاضر در روزهای تاریکی زندگی خود را سپری میکنید؟
آیا در درماندگی و حیرت از خداوند میپرسید؛ چرا اجازه دادهای تا من در چنین موقعیتِ دشواری قرار بگیرم؟
شاید هم وجدانِ بیدار شما و روح القدس؛ شما را متقاعد نموده اند که، این موقعیتِ دشوارِ شما، به دلیلِ سرپیچی از خداوند و خارج شدن از ارادهٔ مقدسِ او برایتان بوجود آمده است و حال خداوند دارد توسط این موقعیت شما را به سوی خود باز میگرداند.
صرفِ نظر از این که به چه دلیل شما در این روزهای تاریک بسر میبرید، فراموش نکنید که خداوند ترکتان نکرده و هنوز بهترینهایش را برای شما منظور دارد.
فروتنانه به سوی خداوند باز گرد و زندگیت را کاملاً به او تسلیم کن.
کلام خدا را مطالعه و اجازه بده تا وی توسطِ کلامش با شما صحبت نموده و ارادهٔ مقدسش برای زندگیتان را بر شما آشکار فرماید.
ایمان و اعتماد خود را به خداوند حفظ کن، و بگذار تا او، در حکمت، قدرت و محبت پدرانه اش، شما را قدم به قدم در روزهای تاریکِ زندگیتان به پیش ببرد.
جلال بر نامِ عیسی مسیح و آرامشِ الهی او همواره با شما!
کوروش باقری