دوستِ خوبِ من، قبل از شروع این مطالعه در کلامِ خدا باید دو نکته را خوب بفهمیم و اونها را از هم تفکیک بدیم. نکتهٔ اول اینه که؛ “احساسِ تنهأیی”، یک وضعیت یا حالتِ فکری برای هر انسان هست.
دلیلِ احساسِ تنهأیی هر انسانی، حتما به “مکانِ فیزیکی” و یا “جا و مکانی” که او قرار داره مرتبط نیست.
و نکتهٔ دوم این که؛ “تنها بودنِ هر انسانی”، مستقیما مربوط و به این دلیله که، وی در “مکانی” بدونِ حضورِ کس یا کسانی بسر میبره.
پس در همین ابتدای صحبت باید در نظر داشته باشیم که، “احساسِ تنهأیی” و “تنهأیی” دو چیزِ متفاوت هستند و کاملا با هم فرق دارند.
“احساسِ تنهأیی”– مستقیما با مغز، عقل، روان و هوشِ ما ارتباط داره.
“احساسِ تنهأیی”– همینطور با احساسات و عواطفِ ما ارتباطِ مستقیم داره.
اما “تنهأیی”، یا “تنها بودن” – مربوط به “مکان یا جایی” هست که ما در آن بسر میبریم و هیچ کسِ دیگری در کنارمان نیست.
امیدوارم که این توضیحِ مختصر، تفاوتِ بینِ “احساسِ تنهأیی” و “تنهأیی” را به خوبی برای ما مشخص نموده باشه.
عزیزان، تقریبا تمامی ما انسانها در مقطعی از طولِ عمرِ خودمون بر روی این کرهٔ زمین، کم یا بیش هر دوِ این حالات را تجربه میکنیم.
بله، من و شما هم حتما در طولِ سالهای گذشتهٔ عمرمون، زمانهأیی را تجربه کرده ایم که یا “احساسِ تنهایی” داشته ایم، یا که خودمون را “تنها” دیده ایم.
وقتی ما “تنها” هستیم، یعنی در “مکانی بسر میبریم که کسِ دیگری را در کنارِ خودمون نداریم”؛ نباید نا امید بشیم، بترسیم یا دست به کارهای نا معقولی بزنیم.
اگه ما ایماندارانِ به عیسی مسیح در زمانِ تنهأیی خودمون، تحتِ هدایتِ روح القدس به روشِ صحیح و مودبانهای با انسانهای دیگه ارتباطِ سالم و سازندهای داشته باشیم، بدین طریق میتونیم از بوجود آمدنِ “احساسِ تنهأیی” در وجودمون جلو گیری کنیم.
دوستِ خوبِ من، وقتی ما بدونِ توقعِ زیاد و بی جا از دیگران، بدونِ سعی در متقاعد نمودنِ اونها در پذیرفتن عقاید و سلیقههای ما، وقتی در احترام و رعایتِ حق و حقوقِ اجتماعی اونها، دوستی و معاشرتهای شاد، سازنده و ثمر بخشی داشته باشیم، اونوقت احتمال بوجود آمدنِ “احساس تنهأیی” در ما بسیار کمتر میشه.
در دوستیها و معاشرتهای سالم با دیگران، بدونِ سعی در تحمیلِ عقیده مون و یا داشتنِ توقعِ زیاد و بی جا از اونها، به تدریج ما احساس میکنیم که اونها برامون احترام قائل میشند و براستی دستمون دارند.
وقتی ما به شرایطِ خانوادگی، عقاید، سلیقهها و موقعیتهای اجتماعی دیگران احترام بگذاریم و ارزش قائل بشیم، به تدریج ما هم احساس میکنیم که اونها برای ما احترام قائل هستند و دوست دارند تا ما در کنارشون باشیم و اگه ما را برای مدتی نبینند دلشون واقعا برامون تنگ میشه.
عزیزان، ما باید اینگونه روابطِ اجتماعیِ با دیگران، را گرامی بداریم و براش ارزشِ بسیاری قائل بشیم.
ما باید از خود خواهی دست بکشیم و برای حفظ اینگونه روابطِ کم یاب و بسیار پر ارزش، وقت و انرژی صرف کنیم.
حفظ و رشدِ یک چنین رابطهای با دیگران دقت در گفتار و اعمال، احترام، قدر شناسی، کم توقعی، راز داری و فداکاری ما را لازم داره.
روبط انسانی خیلی حساس و شکننده هستند، ما باید در هر رابطهای بسیار با احتیاط رفتار کنیم.
عزیزان، “تنهأیی”، یعنی زمانی که انسانِ دیگری در کنارِ ما نیست، معمولاً موقتی هست.
در حالی که، “احساسِ تنهایی” داشتن، میتونه برای مدتِ بسیار طولانی در ما بمونه.
اگه ما در زمانهای “تنهأیی” خودمون رفتارِ صحیحی نداشته باشیم، با مروزِ زمان، “تنهأیی” میتونه در ما “احساسِ تنهایی” بوجود بیاره.
دوستِ خوبِ من، برای شناختِ بهتر از “تنهأیی” و “احساسِ تنهأیی”، و چگونگی برخورد با هر دو اینها، ما میتونیم از آموزههای کلامِ خدا کمک بگیریم.
وقتی برای تحقیق در این ضمینه به کلامِ خدا مراجعه میکنیم، در همان ابتدای آن میبینیم که خداوند ما را خلق نفرمود تا تمامی عمرمون را در “تنهأیی” یا با “احساسِ تنهایی” بسر ببریم.
در کلامِ خدا، کتابِ پیدایش ۲: ۱۸ میخوانیم: ۱۸ خداوند فرمود: «شایسته نیست آدم تنها بماند. باید برای او یار مناسبی به وجود آورم.» آمین!
عزیزان، بسیاری از این آیه، برداشتِ کاملا اشتباهی دارند.
بسیاری با مطالعهٔ این آیه، به اشتباه تصور میکنند که، تنها راهِ “تنها” نبودن یا “احساسِ تنهأیی” نداشتن، ازدواج کردنه.
لطفا دقت بفرمأیید؛ این آیه بدین معنا نیست که خواستِ خداوند برای تمامی مردها و زنها اینه که اونها حتما باید ازدواج کنند تا “تنها” نباشند یا “احساسِ تنهایی” نکنند!
خداوند به هیچ وجه نخواسته این معنا را برسونه که، “تنهأیی” و “احساسِ تنهایی” نداشتنِ تمامی مرد و زنها، در صورتِ ازدواج کردنِ اونها بر طرف میشه!
خداوند با این فرمایش خود به سادگی هر چه تمامترِ میخواد به ما بگه که؛ “او ما را موجوداتی اجتماعی” آفریده.
خداوند نظام و سیستمِ روحی، روانی، عقلانی و هوشی ما را طوری طراحی و خلق نموده که، با دیگر همنوعانمان مستقیما در ارتباط باشیم.
این واقعیت که خداوند ما را آفرید تا همیشه “با او” و در “حضورِ او” زندگی کنیم، بیانگرِ اینه که، ما انسانها مخلوقاتی هستیم وابسته به دیگر همنوعانمان.
ما نیاز داریم تا در ارتباط و مراوده با دیگر انسانها باشیم.
در کلامِ خدا، پیدایش ۱: ۲۶ – ۲۷ میخوانیم که خداوندِ دانای مطلق و قادرِ مطلقِ ما، وقتی اولین انسانها یعنی آدم و حوا را آفرید، بینِ اونها رابطهٔ مشترکِ انسانی برقرار نمود.
۲۶ سرانجام خدا فرمود: «انسان را شبیه خود بسازیم، تا بر حیوانات زمین و ماهیان دریا و پرندگان آسمان فرمانروایی کند.» ۲۷ پس خدا انسان را شبیه خود آفرید. او انسان را زن و مرد خلق کرد. آمین!
دوستِ خوبِ من، از دیدگاهِ خداوند، “احساسِ تنهأیی” برای هر انسانی غیر طبیعیه.
خواستِ خداوند از آفرینشِ ما این نبوده که ما تمامی عمرمون را در “تنهأیی” بسر ببریم و “احساسِ تنهایی” داشته باشیم.
یگانه خداوندِ دانای مطلق، قادرِ مطلقِ همیشه در همه جا حاضرِ مهربان؛ پدرِ آسمانی ما ایماندارانِ به عیسی مسیح، هر کدام از ما را برای انجامِ نقشهای خاص و عالی خلق فرموده!
پس از ایمانِ ما به عیسی مسیح به عنوان خداوند و منجی، خداوند تمامی گناهان ما را میبخشه، او ما را به فرزند خواندگی خانوادهٔ الهی خودش بر میگزینه، او به ما حیاتِ ابدی در بهشت عطا میکند.
در راستای تمامی این موهبتهای بی مانندِ خداوند به هر کس که به عیسی مسیح ایمان مییاره، روح القدس – روحِ مقدسِ خداوند در قلبِ وی سکنا میگزینه و تا لحظهای که آن شخص زنده است با او بسر میبره.
این فرقی نمی کنه که ما کی هستیم، کجای این دنیا هستیم و در چه شرایطی بسر میبریم.
اگه به عیسی مسیح به عنوانِ خداوند و منجی خودمون ایمان داشته باشیم، میتونیم اطمینان داشته باشیم که خداوند روح القدس با ماست!
پس ما ایماندارانِ به عیسی مسیح هرگز تنها نیستیم!
دوستِ خوبِ من، خداوند پدرِ آسمانی ما ایماندارانِ به عیسی مسیح، برای کمکِ به ما – برای جلوگیری از “احساسِ تنهایی” داشتن، دو راهِ حلِ بسیار مفید و موثر پیشنهاد میکنه.
اولین راهِ حلِ خداوند برای “تنها نماندن” و “احساسِ تنهایی” نداشتن برای ما اینه که؛ “با خودِ او مصاحبت و همدمی صادقانه و منظم داشته باشیم!”
دومین راهِ حلِ خداوند برای “تنها نماندن” و “احساسِ تنهأیی” نداشتن برای ما اینه که؛ “با دیگر انسانها دوستیها و معاشرتهای سالم، صمیمی و مودبانهای داشته باشیم!”
عزیزان، لازم میبینم تا یکبار دیگه بر روی این موهبتِ بی مانندِ خداوند به ما ایماندارانِ به عیسی مسیح تاکید کنم.
موهبتِ حضورِ خداوند روح القدس با ما همیشه – همه جا و در تمامی شرایطِ زندگیمون.
در کلامِ خدا، انجیلِ متی ۲۸: ۲۰ میخوانیم: ۲۰ و به ایشان تعلیم دهید که تمام دستوراتی را که به شما دادهام، اطاعت کنند. مطمئن باشید هر جا که بروید، حتی دورترین نقطه دنیا باشد، من همیشه همراه شما هستم!» آمین!
همچنین در عبرانیان ۱۳: ۵ میخوانیم: ۵ از پول دوستی بپرهیزید و به آنچه دارید قانع باشید، زیرا خدا فرموده است: «شما را هرگز تنها نخواهم گذاشت و ترک نخواهم کرد.» آمین!
عزیزان، توضیحاتِ پولسِ رسول در موردِ این که چگونه هر ایماندارِ به عیسی مسیح، همانندِ عضوِ مهمی از یک بدنِ سالم و کامل هست، به ما در شناختِ “تنهأیی” و “احساسِ تنهایی” کمکِ شایانی میکنه.
پولسِ رسول در ۱قرنتیان ۱۲: ۱۲ – ۲۷ میفرماید:
یک بدن، اما اعضای متعدد
۱۲ بدن یکی است اما اعضای بسیار دارد. وقتی تمام این اعضا کنار هم قرار میگیرند، بدن تشکیل میشود. «بدن» مسیح نیز همینطور است.
۱۳ هر یک از ما عضوی از بدن مسیح میباشیم. بعضی از ما یهودی هستیم و بعضی غیر یهودی؛ بعضی غلام هستیم و بعضی آزاد. اما روحالقدس همه ما را کنار هم قرار داده و بصورت یک بدن درآورده است. درواقع ما بوسیله یک روح، یعنی روحالقدس، در بدن مسیح تعمید گرفتهایم و خدا به همه ما، از همان روح عطا کرده است.
۱۴ بلی، بدن فقط دارای یک عضو نیست، بلکه اعضای گوناگون دارد.
۱۵ اگر روزی پا بگوید: «من چون دست نیستم، جزو بدن نمیباشم،» آیا این گفته دلیل میشود که پا جزو بدن نباشد؟
۱۶ یا اگر گوش بگوید: «من چون چشم نیستم، جزو بدن به حساب نمیآیم،» چه پیش میآید؟ آیا این سخن، گوش را از سایر اعضای بدن جدا میکند؟
۱۷ فرض کنید تمام بدن چشم بود! در آنصورت چگونه میتوانستید بشنوید؟ یا تمام بدن گوش بود! چگونه میتوانستید چیزی را بو کنید؟
۱۸ اما خدا ما را به اینصورت خلق نکرده است. او برای بدن ما اعضای گوناگون ساخته و هر عضو را درست در همانجایی که لازم میدانست، قرار داده است.
۱۹ اگر بدن فقط یک عضو میداشت، چقدر عجیب و غریب میشد!
۲۰ اما خدا بدن را از اعضای متعدد ساخت، ولی با وجود این، بدن یکی است.
۲۱ چشم هرگز نمیتواند به دست بگوید: «من احتیاجی به تو ندارم.» سر هم نمیتواند به پاها بگوید: «من نیازی به شما ندارم.»
۲۲ برعکس، بعضی از اعضا که ضعیفترین و بی اهمیتترین اعضا بنظر میرسند، در واقع بیش از سایرین مورد نیاز میباشند.
۲۳ ما همچنین آن اعضایی را که زشت و بی ارزش به نظر میآیند، مورد مراقبت بیشتر قرار میدهیم و آنها را بدقت میپوشانیم.
۲۴ در حالیکه اعضای زیبای بدن ما، نیاز به چنین توجهی ندارند. بنابراین، خدا اعضای بدن را طوری در کنار هم قرار داده است که به اعضای بظاهر کم اهمیت، احترام و توجه بیشتری شود؛
۲۵ تا به این ترتیب در میان اعضای بدن هم آهنگی ایجاد شود و هر عضو همان قدر که به خود علاقه و توجه دارد، به اعضای دیگر نیز علاقمند باشد.
۲۶ به این ترتیب، اگر عضوی از بدن دچار دردی شود، تمام اعضای بدن با آن همدردی میکنند؛ و اگر افتخاری نصیب یک عضو گردد، تمام اعضا با او شادی مینمایند.
۲۷ مقصودم از این سخنان اینست که شما همگی با هم بدن مسیح هستید، اما هر یک به تنهایی عضوی مستقل و ضروری در این بدن میباشید. آمین!
دوستِ خوبِ من، لطفا دقت بفرمأیید.
این خیلی دشواره که یک ایماندارِ به عیسی مسیح مصمم باشه تا در ارادهٔ خداوند زندگی کنه و برای جلالِ نام او مفید باشه، اما بخواد تنها باشه و از دیگر ایمانداران خودش را دور نگه داره.
از دیگر ایمانداران یعنی از دیگر اعضای بدنِ عیسی مسیح پنهان کنه، به اونها نزدیک نشه و با اونها همکاری صمیمانه نداشته باشه.
خداوند، در حکمتِ الهی خودش، ما را به گونهای طراحی نموده که فقط با حضورِ خودِ او ما احساسِ پری و تکمیل میکنیم.
بدونِ داشتنِ رابطهای شخصی، صمیمی و منظم با خداوند، ما همیشه در وجودِ خودمون یک احساسِ کمبود و تنهأیی خواهیم داشت.
پس برای جلوگیری از تجربه تلخِ “احساسِ تنهایی”، ما باید حتما با خداوند در رابطهای شخصی و صمیمی قرار بگیریم.
این رابطه، فقط در صورتِ ایمانِ قلبی ما به عیسی مسیح بر قرار میشه.
بعد از ایمان به عیسی مسیح و برقراری رابطهٔ شخصی با خداوند، ما باید فروتنانه هر روزه با او وقت بگذرانیم.
باید روزانه کلامِ او را مطالعه کنیم و در آموزههای آن تعمق داشته باشیم.
در وقت گذرانی خود با خداوند، نباید فقط ما سخنگو باشیم، بلکه باید سکوت کنیم و به خداوند هم اجازه بدیم تا با قلبِ ما صحبت کنه.
دوستِ خوبِ من، امیدوارم که این مطالعه تونسته باشه با قلبِ شما صحبت کرده باشه.
امیدوارم که شما فروتنانه از صمیمِ قلب به خداوند عیسی مسیح ایمان بیارید.
امیدوارم که شما به درستی درک کنید که چرا خداوند شما را آفریده، و حال میخواد با طولِ عمرِ چندین سالهٔ زمینی شما چکار کنه.
امیدوارم که شما بدرستی درک کنید که چقدر برای خداوند عزیز هستید.
او شما را بیشتر از جانِ خودش دوست داره و در ایمانتان به عیسی مسیح همیشه با شما خواهد بود.
شما هرگز تنها نیستید چون که خدای همیشه در همه جا حاضر همیشه با شماست.
عزیزان، از شما دعوت میکنم تا در پایانِ این مطالعه در کلامِ خدا، با خداوند صحبت کنیم.
خداوند از تو سپاسگزارم که امروز به من درسِ تازهای یاد دادی.
از تو سپاسگزارم که به من یاد دادی چگونه از “تنهأیی” و “احساسِ تنهایی” خودم را محافظت کنم.
خداوند از تو سپاسگزارم که مرا در حکمت و ارادهٔ الهی خود، به گونهای خاص آفریده ای.
خداوند از تو سپاسگزارم که مشتاقی تا با من در رابطهای شخصی و صمیمی باشی.
خداوند از تو سپاسگزارم که گناهانِ من را در ایمانم به عیسی مسیح میبخشی، مرا به عضویتِ خانوادهٔ الهیت میپذیری، به من حیات ابدی در بهشت عطا میفرمأیی و با روح مقدست روح القدس برای همیشه در من زندگی میکنی.
خداوند از تو سپاسگزارم که همیشه با من هستی و هرگز مرا ترک نمی کنی.
خداوند من زندگیم را کاملا به تو تسلیم میکنم.
خداوند به من کمک کن تا در هر شرایطی که تو برای زندگی من اراده کرده ای، همیشه به یاد داشته باشم که من هرگز تنها نیستم بلکه تو، خدای قادرِ مطلق، پدرِ آسمانی مهربانم با من هستی.
خداوند به من کمک کن تا در جایگاهِ درستی که تو برای آن مرا خلق فرمودهای در بدن تو که ایماندارانِ به عیسی مسیح هستند قرار بگیرم.
خداوند به من کمک کن تا وظیفه خودم را به عنوان عضوی از بدن تو بشناسم و در انجام آن وفادار و کوشا باشم.
دوستت دارم خداوند و سپاسگزارم که تو هم مرا بیشتر از جانِ خودت دوست داری و به من گوش میدهی.
در نام عیسی مسیح دعا میکنم، آمین!
نویسنده، کوروش باقری