انجیل یوحنا ۳: ۱۶
۱۶ زیرا خدا جهانیان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان بیاورد هلاک نگردد بلکه صاحب حیات جاودان شود
عزیزان، محبوبترین و شناخته شدهترین آیه در کلام خدا، آیهٔ ۱۶ در فصل سوم انجیل یوحنا میباشد.
کلماتِ این آیه، در شبی که عیسی مسیح با نیقودیموس، که یک معلمِ فریسی در اسرائیل بود بیان گردیدند.
عیسی مسیح در آن شب، در حینِ گفتگوی خود با نیقودیموس، برای وی توضیح داد که، برای اینکه هر انسانی بتواند واردِ پادشاهی ابدی خداوند گردد، تنها – “تولدی نو” و “ایمان به او” مستلزم میباشند!
************************************************************************************************
دوستان، اگر چه آیهٔ ۱۶ در فصل سوم انجیل یوحنا محبوبترین و شناخته شدهترین آیهٔ موجود در کلامِ خدا میباشد، ولی هنوز بسیاری به حقایقِ شگرفی که در آن نهفته است پی نبرده اند.
در این مطالعهٔ کوتاه، به بررسی این آیه که “محبتِ بی مانند خدا برای بشر” را به ما میشناساند میپردازم.
۱ – منبعِ محبت واقعی:
عزیزان، در دنیأیی که امروزه من و شما زندگی میکنیم، خدایانِ بی شماری توسطِ اذهانِ بشر ساخته و پرداخته شده اند.
هر خدای ساخته و پرداخته شدهٔ موجود در این جهان، گروهی را به خود جذب نموده و به نام نوعی مذهب، او را پرستش میکنند.
اما خدای آیهٔ ۱۶ در فصل سومِ انجیل یوحنا، خدأیی است که از ابدیت گذشته وجود داشته است.
او خدایی است که این زمین و آسمانها را آفردیده است.
۱ در ابتدا، خدا آسمانها و زمین را آفرید. پیدایش ۱: ۱
خدای آیهٔ ۱۶ در فصل سوم انجیل یوحنا، “منبع و آفرینندهٔ حیات در تمامی این هستی میباشد.”
خدای آیهٔ ۱۶ در فصل سوم انجیل یوحنا، “خدأی است زنده که همواره با ماست.”
خداوند کلام خود را که معرفِ شخصیّتِ واقعی و میزانِ محبتش برای بشر میباشد – به ما داده است.
چون خداوند ما را بی نهایت دوست دارد، در کلام او پیامی هست که میتواند آیندهی ابدی ما را تغییر دهد.
۲ – ویژگی محبتِ خدا:
در درجهٔ اول، باید این مهم را همیشه مد نظر داشته باشیم که؛ “محبتِ خدا مانندِ محبتِ ما انسانها نیست!”
محبتِ انسانی، معمولاً عاطفه یا حالتِ روحی خاصی است که نسبت به انسان دیگری ابراز میشود.
محبتِ انسانی، بر اساسِ احساساتِ شخص است و میتواند در هر لحظه کم و زیاد شده و یا از بین برود.
در حالی که محبتِ خدا برای بشر، “محبتِ بی قید و شرط است!”
محبتِ بی قید و شرطِ خدا برای بشر، بستگی به این که ما برای او چه کاری انجام میدهیم و یا نمی دهیم ندارد – بلکه بستگی مستقیم به ذاتِ مقدس خدا دارد.
محبتِ خدا برای بشر همچنین پایدار و استوار است.
عزیزان، اگر عیسی مسیح منجی ماست، ما هرگز نباید نگرانِ این باشیم که شاید خداوند از ما عصبانی است.
شاید بهترین نمونه از محبتِ خود را بشود در ماجری “پسرِ گمشده” که شرح آن در کلام خدا – در انجیلِ لوقا فصل ۱۵ و آیاتِ ۱۱ تا ۳۲ آورده شده توصیف نمود.
حکایت پسر گمشده
۱۱ باز گفت: «شخصی را دو پسر بود. ۱۲ روزی پسر کوچک به پدر خود گفت: ای پدر، رصد اموالی که باید به من رسد، به من بده. پس او مایملک خود را بر این دو تقسیم کرد. ۱۳ و چندی نگذشت که آن پسر کهتر، آنچه داشت جمع کرده، به ملکی بعید کوچ کرد و به عیاشی ناهنجار، سرمایه خود را تلف نمود. ۱۴ و چون تمام را صرف نموده بود، قحطی سخت در آن دیار حادث گشت و او به محتاج شدن شروع کرد. ۱۵ پس رفته، خود را به یکی از اهل آن ملک پیوست. وی او را به املاک خود فرستاد تا گرازبانی کند. ۱۶ و آرزو میداشت که شکم خود را از خرنوبی که خوکان میخوردند سیر کند و هیچ کس او را چیزی نمیداد. ۱۷ «آخر به خود آمده، گفت، چقدر ازمزدوران پدرم نان فراوان دارند و من از گرسنگی هلاک میشوم! ۱۸ برخاسته، نزد پدر خود میروم و بدو خواهم گفت، ای پدر به آسمان و به حضور تو گناه کردهام، ۱۹ و دیگر شایسته آن نیستم که پسر تو خوانده شوم؛ مرا چون یکی از مزدوران خود بگیر. ۲۰ «در ساعت برخاسته، به سوی پدر خود متوجه شد. اما هنوز دور بود که پدرش او را دیده، ترحم نمود و دوان دوان آمده، او را در آغوش خود کشیده، بوسید. ۲۱ پسر وی را گفت، ای پدر به آسمان و به حضور تو گناه کردهام و بعد از این لایق آن نیستم که پسر تو خوانده شوم. ۲۲ لیکن پدر به غلامان خود گفت، جامه بهترین را از خانه آورده، بدو بپوشانید و انگشتری بر دستش کنید و نعلین بر پایهایش، ۲۳ و گوساله پرواری را آورده ذبح کنید تا بخوریم و شادی نماییم. ۲۴ زیرا که این پسر من مرده بود، زنده گردید و گم شده بود، یافت شد. پس به شادی کردن شروع نمودند. ۲۵ «اما پسر بزرگ او در مزرعه بود. چون آمده، نزدیک به خانه رسید، صدای ساز و رقص را شنید. ۲۶ پس یکی از نوکران خود را طلبیده، پرسید: این چیست؟ ۲۷ به وی عرض کرد، برادرت آمده و پدرت گوساله پرواری را ذبح کرده است زیرا که او را صحیح باز یافت. ۲۸ ولی او خشم نموده، نخواست به خانه درآید، تا پدرش بیرون آمده به او التماس نمود. ۲۹ اما او در جواب پدر خود گفت، اینک سالها است که من خدمت تو کردهام و هرگز از حکم تو تجاوز نورزیده و هرگز بزغالهای به من ندادی تا با دوستان خود شادی کنم. ۳۰ لیکن چون این پسرت آمد که دولت تو را با فاحشهها تلف کرده است، برای او گوساله پرواری را ذبح کردی. ۳۱ او وی را گفت، ای فرزند، تو همیشه با من هستی و آنچه از آن من است، مال تو است. ۳۲ ولی میبایست شادمانی کرد و مسرور شد زیرا که این برادر تو مرده بود، زنده گشت و گم شده بود، یافت گردید.»
بعد از مطالعهٔ این قسمت از کلامِ خدا در مییابیم که، محبتِ پدر برای پسرش هرگز کم نشد.
محبتِ پدر برای پسرش عوض هم نشد، اگر چه پسر خانهٔ پدر را ترک کرد، تمامی ثروت به ارث رسیدهٔ خود را به باد فنا داد و سر انجام به فلاکت و تهیدستی رسید.
وقتی پدر پسرش را از راه دور دید که به خانه باز میگردد، به سوی او دوید و او را در آغوش گرفت.
توجه داشته باشید که پدر پسرش را در آغوش نگرفت چرا که در آن لحظه علاقهای نسبت به پسرش در او بوجود آمد.
بلکه پدر پسرش را در آغوش گرفت، چرا که محبتِ او نسبت به پسرش هرگز کم نشده و از بین نرفته بود.
این نمونهٔ روشنی از محبتی است که خداوند برای ما هم دارد.
محبتِ خدا برای ما همچنین جانفشانانه است.
عزیزان، چون خداوند کاملاً پاک و قدوس، امین و عادل است، بنا بر این، هر کس که مرتکبِ گناه شود، باید متحمل مجازات شود.
۴ جان همه به من تعلّق دارد، پدر و پسر هر دو به من تعلّق دارند. تنها، کسی که گناه ورزد، خواهد مرد.
حزقیال ۱۸: ۴
به همین دلیل است که ما به خاطرِ گناهانی که در طول عمرمان مرتکب میشویم، سزاوارِ مجازات و دوری ابدی از خدا هستیم.
اما با این وجود، خداوند ما را دوست دارد و بسیار مشتاق است تا ما را نجات دهد.
به همین خاطر، او یگانه فرزندِ خود عیسی مسیح را به این جهان فرستاد، تا او به جای ما تاوانِ گناهانِ ما را یکبار برای همیشه بپردازد.
این تنها راهی بود که خداوند میتوانست نسبت به ذاتِ خود امین مانده و در عین حال، گناهِ بشر را مجازات کرده باشد.
عزیزان، یگانه پسر خدا عیسی مسیح، از باکره بدنیا آمد.
او بصورتِ انسان رشد نمود و سر انجام، جان خود را داوطلبانه به جای انسانِ گناهکار بر روی صلیبِ جلجتا هدیه نمود.
عیسی مسیح پس از سه روز از مردگان قیام فرمود.
قیامِ عیسی مسیح از مردگان، اثباتِ این واقعیت است که؛ “مرگِ او به جای ما – بهای کاملِ تاوانِ گناهان ما را برای همیشه پرداخته است!”
حال وقتی ما به عیسی مسیح به عنوان نجات دهندهٔ خود ایمان میآوریم، خداوند قادر است تا ما را عادلانه ببخشد، زیرا که تاوانِ مجازاتی را که ما میبایستی میپرداختیم، عیسی مسیح پرداخته است.
بدون جانفشانی عیسی مسیح، هیچ انسانی نمی توانست آمرزش گناهانش را از خداوند دریافت نماید.
۳ – مقصود از محبتِ خدا:
عزیزان، اگر چه تمامی جهان و هر چه که در آن هست را خدا آفریده، اما منظور از جهان در آیهٔ ۱۶ در فصل سومِ انجیل یوحنا، اشیأ و یا این کرهٔ زمین نیست؛ بلکه منظور نوع بشر است.
لغتِ جهان در این آیه، در بر گیرندهٔ هر انسانی است که در آن بدنیا آمده است.
خداوند بسیار مشتاق است تا با هر کدام از ما انسانها – رابطهای شخصی و صمیمی داشته باشد.
در مقابل، خداوند انتظار دارد تا ما به او اعتماد نموده، و زندگی خودمان را کاملاً به او تسلیم کنیم.
خداوند به ما “نجات” و “آمرزش از گناهان” را پیشکش میکند، اما این تنها آغاز کار اوست.
از لحظه دریافتِ نجات و آمرزشِ گناهانمان، خداوند در ما کار میکند، تا شخصیّتِ ما را تطهیر نموده و قادر به داشتن زندگی خد ا پسندانه در راستای ارادهٔ الهی خود بگرداند.
این بدین معنا نیست که ما دیگر هرگز تا پایانِ عمرمان مرتکبِ خطا یا گناهی نمی شویم.
بلکه بدین معناست که حال؛ عیسی مسیح توسط روح القدس در ما زندگی میکند.
مادامی که ما فروتنانه به روح القدسِ در درونمان اجازهٔ عملکرد بدهیم، نتیجتا – زندگی ما، شخصیّت و اعمال او را همچون نوری به جهان تاریک اطرافمان منعکس خواهد نمود.
شناخت و درکِ صحیح از این واقعیتِ شگرف که، “نجات ما – با پرداختِ جانِ عیسی مسیح حاصل گردیده، بنابر این، محبتِ بی مانندِ او، باید مشوقِ ما در اطاعتِ کامل از وی باشد!”
شناخت و درکِ صحیح از بهای عظیمی که عیسی مسیح برای آمرزش گناهانمان و دریافتِ نجات پرداخت نموده؛ “باید ما را به داشتن زندگی که همواره نام او را جلال میدهد پایدار نگاه دارد!”
۴ – هدیه محبتِ خدا:
عزیزان، در آیهٔ ۱۶ در فصل سومِ انجیل یوحنا، با هدیهای آشنا میشویم که بی همتاست و بسیار والاتر از هر هدیهای دیگر.
خداوند به نوع بشر یک شی به عنوانِ هدیه نداد، بلکه او یک شخص را به بشریّت هدیه نمود.
آن شخص – یگانه پسرش عیسی مسیح بود که با “اولوهیتِ خدأیی” در “بدنی انسانی” به این جهان آمد، تا جان خود را برای بشرِ گناهکارِ جدا مانده از خدا داوطلبانه هدیه کند.
این یک هدیهٔ معمولی برای یکبار نبود – بلکه هدیهای دأیمی و پایدار که تا ابدیت با ما میماند!
به واسطهٔ روح القدس – عیسی مسیح در قلبِ هر انسانی که به او به عنوانِ منجی و خداوند ایمان آورده است، زندگی میکند.
دوستان، اگر چه فکر انسانی محدودِ ما قادر به توضیحِ این واقعیتِ شگرف نیست، ولی حقیقتی است قطعی که عیسی مسیح، پسرِ خدا بود که، برای پرداختِ تاوانِ گناهانِ بشر، جان خود را داوطلبانه بر روی صلیب جلجتا هدیه نمود.
یک ایمانِ واقعی و بی غل و غش در وجودِ هر انسان، تصدیق و اقرار میکند که وی گناهکار است و به نجات دهنده محتاج!
ایمان واقعی و بی غل و غش هر شخص به عیسی مسیح، وی را متقاعد میگرداند تا زندگی خود را کاملاً به عیسی مسیح تسلیم نماید.
۵ – ارادهٔ محبتِ خدا:
عزیزان، بعد از مرگ، برای هر کدام از ما فقط دو مقصد و سر منزل وجود دارند!
ما یا به کلی نابود شده و تا ابد از خداوند بدور خواهیم بود، و یا که تا ابدیت با او زندگی خواهیم کرد!
در لحظهای که مقصدِ ابدی ما تعیین میگردد، دیگر هیچ اهمیتی نخواهد داشت که چقدر سعی در خوب زندگی کردن داشته ایم، و یا چقدر برای خداوند پول به دیگران داده ایم.
۵ او ما را نجات داد، اما این نجات به خاطر اعمال نیکویی که ما کردیم نبود، بلکه به سبب رحمت او و از راه شستشویی بود که به وسیله آن، روحالقدس به ما تولد تازه و حیات تازه بخشید. تـیتـوس ۳: ۵
فقط یک راه برای نجات از نابودی و جدایی ابدی از خدا برای هر انسانی وجود دارد، و آن توسطِ ایمان به عیسی مسیح و کارِ تمام شدهٔ او بر روی صلیب برای گناهان ماست!
وقتی ما به عیسی مسیح ایمان میآوریم، نام ما در دفترِ حیاتِ خداوند نگاشته میشود و دیگر هیچ دلیلی برای وحشتِ ما از مرگ باقی نخواهد ماند.
بله – وقتی ما آخرین نفسِ خود را در این بدنهای فانی فعلی خود کشیدیم، زندگی تازهای را در حضور خداوند برای ابدیت آغاز خواهیم نمود.
عیسی مسیح به این جهان آمد تا حیاتِ جاویدان را به بشر هدیه نماید.
وقتی ما به او ایمان میآوریم، او ما را برای ابدیت در خود مهر میکند.
۳۰ روحالقدس خدا را نرنجانید زیرا او مهر مالکیت خدا بر شماست و ضامن آمدن روزی است که در آن کاملا آزاد میشوید. افسسیان ۴: ۳۰
دیگر هیچ قدرتی قادر نخواهد بود تا مهر عیسی مسیح بر ما را از میان بردارد.
وقتی عیسی مسیح منجی ماست، ما تا ابدیت به عنوان فرزند خواندهٔ خانوادهٔ الهی خداوند مصون خواهیم بود!
واکنش شما:
دوست من، آیا شما آرامش الهی خداوند را در خود دارید؟
آیا از نجاتِ خود اطمینان دارید؟
آیا اطمینان از مصونیت از مرگ روحانی و جدایی ابدی از خداوند را در خود دارید؟
آیا از این نگران و در هراس هستید که خداوند از شما عصبانی است و حال باید مجازات شوید؟
آیا ماجری “پسرِ گمشده” در انجیل لوقا ۱۵: ۱۱ – ۳۲ را به یاد میآورید؟
مطالعهٔ این قسمت از کلامِ خدا چه حقایقی را در موردِ محبت و شخصیّتِ خداوند برای شما روشن نمود؟
تاثیرِ شناخت از آن محبت و شخصیتِ واقعی خداوند بر روی زندگی شما چه بوده؟
دوست من، خداوند مشتاق است تا نه تنها ما محبتِ او را برایمان شناخته و دریافت نمأییم، بلکه تا اجازه دهیم تا محبت او بر روی زندگیمان تاثیر بگذارد.
دوست من، محبّت خدا چگونه شما را تغییر داده است؟
آغوشِ پر محبت او برای پذیرشِ شما و شروع رابطهای شخصی و صمیمی گشوده است.
دعوت پدرانهٔ او را در این لحظه بپذیرید!
جلال بر نام عیسی مسیح و آرامش الهی او همواره با شما.
کوروش باقری